شکوفایی صنعت گردشگری نیازمند جهش علمی و عملی بسیاری است - مجله مستانه

برخی اوقات با نگاه به کشورهای پیشرفته احساس و مشاهده می شود که بخش توریستی از سطح توسعه یافتگی و نظم و ترتیب خاصی برخوردار است، جاذبه ها و فعالیتهای مختلفی ایجاد شده یا میراث فرهنگی و تاریخی گذشتگان به خوبی پیرایش و آراسته است و تمامی اجزای این بخش به خوبی با یکدیگر هماهنگ شده اند و کار می کنند تا در نهایت هم افزایی لازم را ایجاد کنند. این حجم از پیروزیت و توسعه یافتگی اتفاقی نیست و بدون شک به ناگهان نیز ایجاد نشده و استقرار نیافته است، بطور کلی روندهای کلان (Megatrends) توسعه توریستی در دنیا، سه موج بزرگ را تجربه کرده است.

نخست؛ توسعه مالی و بسط مالی، دوم؛ تفکر پایداری و سوم تئوری توسعه مبتنی بر جوامع و اکنون با توجه به تغییرات شگرف حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات آرام آرام در حال ورود به عصر فناوری های نوین است که البته هنوز این موضوع بدرستی تبیین و تشریح نشده است.

دنیا در ابتدای توسعه توریستی تاکید بسیاری بر بصرفه بودن و مالی شدن صِرف کالاها، خدمات و هر آنچه در توریستی وجود دارد، داشت. آنقدر در این راستا تلاش و حرکت کرد که اصطلاحا از آن سوی بام فرو افتاد و مقاصد و کشورهایی با توریست انبوه (MassTourism) سرو کار داشتند و برای جذب حداکثری توریستان سراسر دنیا تلاش می کردند؛ به ناگاه خود را و همه جاذبه ها و منابع طبیعی را بر باد رفته دیدند. چرا که اصل قضیه و به تعبیری قلب صنعت توریستی یعنی منابع، جاذبه ها و امکانات شان که توریستان برای بازدید از آنها به آن مقاصد رفته بودند از میان رفته بود. به دیگر سخن با رعایت نشدن مسائل مربوط به ظرفیت تحمل بسیاری از جاذبه ها و منابع مقصد از بین رفتند و اصل توریستی به مخاطره افتاد.

پس از ایجاد مخاطرات ذکر شده، نظریه پردازان و مجریان بخش توریستی درصدد بر آمدند تا مسائل پیش آمده را برطرف کنند، لذا تئوری های توسعه پایدار و مباحث برنامه ریزی راهبردی شکل گرفتند. در موجی کوتاه و زودگذر؛ اما موثر، صنعت توریستی به شدت متمایل به جوامع شد و دست اندرکاران به این نکته اشاره داشتند که تمامی صنعت توریستی و هدف از خلق سفر و توریستی توجه به منافع و جوامع میزبان است و توسعه بایستی به گونه ای باشد که هر دو جامعه بتوانند نهایت استفاده را از موهبت های این صنعت ببرند.

جالب توجه و البته جای بسیار تاسف و تعمق دارد که بدانیم بخش توریستی، سفر و فراغت کشورمان در موج اول توسعه براساس نگرش های مالی بسر میبرد. آشکار است که این امر نشان می دهد چقدر بخش توریستی جوان و البته عقب مانده یا دقیق تر عقب نگه داشته شده است.

در فضای فکری مربوط به موج اول که از آن به نگرش مالی صرف یاد کردیم بازده مالی، بازگشت سریع سرمایه، تخریب غالب محیط زیست و بی توجهی به آن، حجم بزرگ ساخت و سازها، کلان و بزرگ سازی، عدم تناسب سازه ها با فرهنگ بومی، تعجیل در ساخت و بهره برداری، تبلیغات کاذب و سراب گونه، حضور پر رنگ اعداد و ارقام، بی توجهی به محیط انسانی و بومی و همچنین کم توجهی به قوانین و مقرات جاری و ساری و بسیاری دیگر در آنها شاخص است.

نوع، حجم ریالی، سبک ساخت و معماری طرح ها و پروژه ها و هم چنین نوع تبلیغات پروژه های توریستی نمود شاخص این گونه خصلت ها هستند و جملگی خصوصیات آنها را دارند. هر چند که همه تفکر مالی باطل نیست و بدون شک بخشی از طرح های توسعه توریستی بایستی توان مالی و مالی داشته باشند اما تجربه دنیا و مقاصد توریستی نشان داده است که نمیتوان براساس این تئوری پیروز عمل کرد. بنابراین ضرورت دارد اهالی علم و دانشمندان این بخش زنگهای خطر و گوشزدهای خود را آغاز کنند و بر دست اندرکاران و اهل قدرت است که خط و خطوط توسعه نوین این بخش را از طریق تدوین بخش نرم افزاری (شامل تدوین قوانین و مقررات، آیین نامه های اجرایی و دستورالعمل های مربوطه) و حقوقی و هم چنین سیاست های کلی (تدوین نقشه راه، تدوین چشم انداز، سیاست ها، راهبردها و برنامه های اجرایی) را فراهم کنند.

خلاصه کلام اینکه حداقل زحمتی که می کشیم این باشد که از دستاوردهای خوب و مثبت بخش توریستی سایر کشورها بخصوص کشورهای اسلامی استفاده کنیم. از تجربه ها و شکست ها، پیروزیت ها و آزمون های پشت سرگذاشته آن ها درس بگیریم و با گام های سریع از نگاه مالی به پایداری و توسعه متوازن رسیده؛ از آن عبور کرده و به توسعه جامعه محور برسیم و در عین حال بایستی زمینه های ورود سالم و قوی این بخش به همراهی سایر بخش های مکمل مانند صنایع دستی و هنری، میراث معنوی، تاریخی و فرهنگی را فراهم کنیم.

نکته آخر اینکه بخش توریستی ناتوان از ترجمان صحیح از مفاهیم و در غیاب کامل مراکز دانشگاهی و فکری کارکشته، گام در راستا اشتباهی گذاشته است و هرچند توسعه نیافته است اما همین اندک نیز از حداقل ها برخوردار نیست و در حقیقت راستا توسعه را به درستی طی نمی کند و با مفاهیم هزاره سوم ناآشنا و بیگانه است. به نظر می رسد بایستی متفکران این بخش از تفکر ماتریسی و دو بعدی به تفکر سه بعدی برسند و به بخش توریستی عمق ببخشند و پیچیدگی های آن را نیز ببینند، ملاحظه می شود در مقاصدی مانند استانهای شمالی کشور، مشهد مقدس، اصفهان، شیراز و کیش با مسائل عدیده ای روبرو هستیم و مقاصد ذکر شده از ضربه خوردهای این صنعت هستند و از بی برنامه گی مفرطی رنج می برند و همه گیری بیماری کرونا نیز مزید بر علت شد.

راه شکوفایی این صنعت بسیار طولانی و ناهموار است و نیازمند جهش علمی و عملی بسیاری است. عدم بهره مندی از جدیدترین مفاهیم این بخش منجر به از بین رفتن فرصتهای پیش رو و به هدر رفتن منابع مالی و انسانی موجود می شود.

نویسنده: سعید داغستانی (کارشناس ارشد مدیریت دنیاگردی)